عشق مامان

خبرای خوب خوب

سلام عشقم مامانی شرمنده ام. یه چند روزی نتونستم به وبت سر بزنم. آخه سر مامان بابا حسابی شلوغ بود. بالاخره عمو علی هم داماد شده البته این عروسی هم بدون حضور تو گذشت. اما جات واقعا خالی بود حسابی خوش گذشت همه از من سراغ تو رو می گرفتن. راستش یه خورده دلم شکست اما مهم نیست مهم اینه که تو بیای حالا اگه دیر رو زود داره ایراد نداره فقط ایشالا بیای. عشقم این چند روزه تعطیلات بوده از فردا بازم روزمرگی بدون حضور تو شروع می شه کار و کار و کار. امروز دور سوم داروهای جدید هم تموم شده و فردا صبح با یه امید تازه چشامو باز  می کنم و تو هوای خیال اومدن تو نفس می کشم. امیدوارم دیگه از ناامید کردن مامان بابا خسته شده باشی و یه خورده به فکر دل...
22 بهمن 1390

خدایا کمکم کن

امروز تمام وقتمو با کار پر کردم حتی از ساعت اداری هم بیشتر موندم کلی اضافه کاری کردم. مامان جون از وقتی چشم انتظار اومدنتم طاقتم کم شده زود رنج شدم دیگه نمی تونم تو خونه زیاد بند شم. مامانی حالم بده. اگه این کار هم نبود که دیوونه می شدم. عسلم من خیلی از خدا خواستم تو رو به من برسونه اما هنوز لایق لطف خدا نشدم عسلم تو از خدا بخواه. اگه تو بخوای بیای خدا قبول می کنه. عزیزم بیشتر از این مامان بابا رو چشم به راه نذار. بابایی می گه غصه نخورم. می گه بلاخره تو میای و این روزا تموم می شه. می گه روزای خوش با تو بودن هم از راه می رسه. می دونم بابایی دروغ نمی گه. بی صبرانه منتظرتیم. بوس. ...
17 بهمن 1390

باز هم چشم انتظاری

سلام گلم دوباره اين ماهم نيومدی و يه بار دیگه ناامیدم کردی دو روز پیش بیبی چک زدم منفی بود اما امیدوار بودم امروز فهمیدم دیگه برای این ماه امیدی نیست اما من که ناامید نمی شم مامانی بازم تلاش می کنم تا بدستت بیارم یادت باشه چشای مامان و بابا به راهه و منتظر اومدنتیم چشم انتظارمون نذار بوس ...
15 بهمن 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عشق مامان می باشد